جدول جو
جدول جو

معنی پیاله پیما - جستجوی لغت در جدول جو

پیاله پیما
آنکه با پیاله باده بخورد، باده نوش، شراب خور، پیاله کش
تصویری از پیاله پیما
تصویر پیاله پیما
فرهنگ فارسی عمید
پیاله پیما
(اَصْ وَ)
که پیاله پیماید، شرابخوار. (آنندراج). باده خوار. باده نوش. پیاله کش. جام گیر. صراحی کش. جام پیما. کشتی کش. دریاکش. لای نوش. می پرست. جام دار:
صوفی پیاله پیما حافظ قرابه پرهیز
ای کوته آستینان تا کی درازدستی.
حافظ.
و رجوع به مجموعۀ مترادفات ص 156 شود
لغت نامه دهخدا
پیاله پیما
باده نوش، پیاله کش، پیاله نوش، شرابخوار، قدح نوش
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(لَ)
امیرالبحر، سلطان سلیمان اول عثمانی. یکی از غازیان و مشاهیر دریانوردان در عصر سلطان سلیم خان قانونی از سنۀ 961 ه. ق. تا 975 مدت چهارده سال فرماندۀ نیروی بحری بود و چندین بار با سفائن جنگی بسفر دریای سفید رفت و جزائر: ساقز، هران، تلمسان و جربه، میورقه و جزائر دیگری که شمارۀ آنها اعم از بزرگ و کوچک بشصت و هفت رسد ضبط کرد و نیروی بحری جنوا (ژن) ، ناپولی (ناپل) ، صقلیه (سیسیل) ، مالط، و دول دیگر نصاری و مخصوصاً نیروی دریائی دولت اسپانیول یعنی دستۀ سفائن فیلیپ دوم را که در آن زمان به اوج عظمت و قدرت رسیده بود مغلوب و پریشان ساخت و کاپیتانهای معروف و مشهور بسیاری مانند دون الواره و غیره را اسیر کرد و سفائن و غنائم فراوانی از دشمنان گرفت و سواحل ایتالیا را از خصمان پاک گردانید و با فتح و فیروزی درخشان بقسطنطنیه عودت کرد، سلطان سلیمان با احتشام تمام به استقبال وی شتافت، بعدها پاشا مصمم ضبط مالط شد و در معیت طورغود پاشا در این راه جد و جهد نمود و تلفات و خسارات هنگفت بخصم وارد آورد ولی این بار کاری از پیش نرفت. طورغود پاشا بقتل رسید و وی به استانبول مراجعت کرد. اصل پیاله پاشا اصلاً از خروات بود و به ازدواج گوهر سلطان دختر شهزاده سلیم خان نایل گردید. در موقع جلوس سلطان سلیم خان ثانی مأموریت وکالت در مجلس خاص را پیدا نمود سپس با کشتی های جنگی وی را جهت فتح قبرس فرستادند و بسال 985 هجری قمری درگذشت و در جوار جامعی که در قاسم پاشا بنا کرده بود در آرامگاه مخصوص خود بخاک سپردند. در نزدیکی جامع نامبرده مدرسه، مکتب و تکیه ای بنا کرده و جامعی دیگر مسمی بکوچک پیاله در قاسم پاشا ساخت و نیز در ساقز جامع بزرگی بنا کرد و آثار خیریۀ دیگری هم دارد. (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا